۵۹ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

پاییز من

اناری شده ام که پیش از رسیدن ترک برمیدارد.

برآ ای آفتاب صبح امید*

زندگی انقدر ادامه پیدا میکنه که کابوس های ما واقعی بشه در حالی که دیگه نمی ترسیم.

خمیازه میکشیم و میگیم: فقط همین؟! این که تحملش سخت نبود!

*حافظ

عمر برف است و آفتاب تموز*

اولش می ترسیدم! یادم هست روی کیک که ۲ و ۶ را دیدم غم عالم ریخت به جانم!
26 سالگی سنی نبود که بشود با لباس دختربچه احساساتی ای که بودم از آن رد شوم.
زره پوش شدم چون دیدم زندگی هر روز"هل من مبارز" مگوید و رجز میخواند...
*سعدی

آزمودنِ آزموده

نه اینکه فقط خطاست؛ نه!

ما چقدر وقت داریم که برگردیم و تکرار کنیم؟

عاشقی کار سری نیست که بر بالین ست*

"دوست داشتن" حس قدرتمندی ست،

آنقدر قدرتمند که می تواند از فرشته ای مقرب شیطان رانده شده بسازد.

*عنوان از سعدی

افسردگی

بنزین زدم اما آمپر بالا نیومد؛چراغ بنزین روشن میگفت هیچی تو باک نیست.
دیدم چقدر حال من و ماشین شبیه هم شده. دوتامون بود و نبود خیلی چیزها دیگه برامون فرقی نداره!

رگ خواب*

آدم ها را نگه ندارید که جای خالی ای را پر کنند تا آمدن یکی بهتر؛ بازی نکنید.
راستش را بگویید حتی اگر تلخ و سخت است. راست گفتن را به یک وقت مناسب موکول نکنید.
*عنوان نام فیلمی از حمیدنعمت ا...

حوصله ندارم!

دیروز یه خواب عجیب با موضوعیت این جمله دیدم که میتونم عهد ببندم که دیگه کسی جمله فوق رو از من نخواهد شنید. جهت تضمین هم با خونم پای حرفمو امضا میکنم:)!

تظاهرات

از اونهایی که دکمه های منتهی به یقه شان را باز میگذارند میترسم .

از اونهایی که ضاد والضالینشان را میکشند میترسم .

از خودم که یکی به میخ یکی به نعل زندگی میکنم ...

سم زدایی

وقتی با افرادی که به جایگاه اجتماعی دیگران خیلی دقت میکنن معاشرت مداوم دارم به دلیلی مثل رابطه فامیلی، بعدش لازم دارم یه دوره پاکسازی روحی داشته باشم باورم نشه زندگی همون شکلی هست که اونها میگن!