۱۰۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

یک بار دیگر نیل را بشکاف

مرگ را میشود پذیرفت اگر مال خودم باشد. اما وقتی پای یکی که جان تر از جان خودم دوست دارمش در میان باشد و علم الکن و عاجز لبخند ملیح بزند....دست به دامن ماورا میشوم .
حتی منی که ارتباطم با او در حد یک آشنای دور است میروم نزدیکتر می ایستم تا بو بکشم نفسش را .

حیرت آهنگم که میفهمد زبان راز من*

گفت: مهرسردی نکن!

پرسیدم یعنی چی؟

گفت: حرفی نزن ازت دلخور بشم؛ دور بشم.

باور میکنی وقت شنیدن تو به خودم غبطه میخورم؟!

*عنوان از بیدل دهلوی

دوست میدارمت به بانگ بلند*

روی یک تکه کاغذ بخشی از روحتان را بچکانید

به اندازه جمله ای ساده یا بیتی شعر

بعد در جیب یا کیفش گذارید.

می بیند لبخند میزند حالش خوش میشود.

*عنوان از سعدی

ما دقیقا کجا ایستادیم!

برخورد پرسنل و کادر درمانی مراکز تامین اجتماعی گاها ایجاب میکنه یادآور بشیم رایگان بودن خدماتشون به این دلیل هست که پیش تر هزینه ها رو دریافت کردن و در مرکز خیریه مشغول به کار نیستن مراجعین و بیماران هم مددجو نیستن!

کچلِ دوست داشتنی

فوتبال تماشا میکنه و وسط بازی یه کلوزآپ از زیدان می بینه. میگه کچل دوست داشتنی!
 علاقه و ارادت فقدان رو تبدیل به جذابیت و زیبایی میکنه.

ای که به هنگام درد راحت جانی مرا *

چهارساله به مو رسیده و پاره نشده. وقتی می افتم رو دور خستگی و غر زدن منو میشنوی و وقتی تو میگی راهی نداریم منم که یادآوری میکنم اسمش قهر نیست اما مدتی دور از هم هوا بخوریم! چهار سال شده که یاد گرفتیم حال خوش هم باشیم. امشب که پرسیدی حالت با من چه طوره دیدم خوبِ با تو بودنم .

write a letter to the future

میتونید برید به آدرس futureme.org و برای آینده خودتون نامه ای بنویسید تا در تاریخ مشخصی برای شما ایمیل کنن.
پنج سال بعد وقتی ایمیلتون رو چک میکنید و نسکافه میخورید پیامی از گذشته خودتون به دستتون میرسه! جذاب نیست؟!

آلزایمر

بی خداحافظی تماس را قطع کرد. دو انتخاب داشتم؛ بی توجهی کنم تا متوجه اشتباهش بشود که درباره یک خودشیفته امر محالی ست یا اینکه خودم تماس بگیرم و خطایش را فراموش کنم. انتخابم دومی بود چون دوستش داشتم و باور داشتم دوست داشتن پکیج هست.نمیشه فقط بخش های خوب یک انسان را دوست داشته باشیم.

محبت قطره چکانی

اینکه هرکس  بی توجهی میکنه و رفتار تحقیرآمیز داره برای تو ایجاد جذابیت میکنه رفتار سالمی نیست اما سکوت میکنم چون میدونم میخوای به من بگی این شکوه عشق هست و من توان درک چنین شکوهی رو ندارم.

مقام پذیرش

من به جای تلاش برای حل اختلافاتمون، حومه شهر گلخونه خیار درختی راه اندازی میکردم، موفق تر بودم. نه اینکه از تو ناامید شده باشم، نه! اما متوجه شدم حل کردن بعضی اختلافات مثل حل کردن سنگ ریزه در لیوان چای هست!