۱۲۹ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

عادت به سرما

بی پناهی بشر خدا رو متولد کرد یا خدا بشر رو بی پناه آفرید تا سمت خودش برگرده؟

به افقِ آرامش

در خوب خواستن برای همه و عبور کردن 
در اینکه ذره بین رو روی خودت تنظیم کنی و تمرکزت بر خودت باشه 
آرامش هست. 

بوی عود

حس میکنم یه اتفاق خوب داره می افته. عطر خوشایندی در فضا جریان داره. زندگی و شور حیات ادامه داره. به نشانه ها ایمان بیارید :)

حتی سکوتم رو نوشتم

درباره هر چی میخوام بگم قبلا گفتم.
نه که کمبود سوژه و مطلب داشته باشم؛ فقط گاهی حس میکنم دارم خوابِ دیشب رو زندگی میکنم. همه چیز آشناست.

خداحافظی

تا در اتاقش رو باز کردم گفت: بازم تو! 
گفتم همون حسی که شما از دیدن من دارین من صدچندان از دیدن شما دارم پس بیاید به شکل مسالمت آمیز ده دقیقه همدیگه رو تحمل کنیم.
گفت شوخی سرت نمیشه؟!

درست ترین

یکسری وبلاگ ها میرم نظر بدم می بینم مسائل مطروح شده ممکنه خصوصی باشه و هر کامنتی در اون مورد بگذارم به خاطر ورود به حریم شخص مذکور، بی ادبی محسوب میشه.

نظر بدیم؟ سکوت کنیم؟ چیکار کنیم.

معمای حل شده

گفتم خسته ام دلم گرفته دوست دارم غر بزنم بهانه گیری کنم آشفته ام دلم میخواد همش تو رختخوابم باشم. 

جواب داد تو کل سال اینجوری هستی؛ جدی نگیر رد میشه :) دیدم چقدر خوب منو میشناسه. من اگر خودم رو رها کنم چقدر استعداد حال بد دارم. ولی سعی میکنم مقاومت کنم.

گفتی امیدهاست در ناامید بودن من*

یه گارد بسته نسبت به آدمها پیدا کردم. دوست ندارم هیچ کس از یک فاصله مشخص بهم نزدیک تر بشه. 

*عنوان از حمید مصدق

آستانه تحمل

پناه می برم به خدا از نادانی!

به ظرافت یک فهم مشترک

دَرو که بستم و رفتم طرفِ اتاق نشیمن، پشت سرم یه چیزی رو داد زد ولی درست نشنیدم چی. مطمئنم فریاد زد : " موفق باشی" . امیدوارم اینو نگفته باشه، از ته دل امیدوارم. من که هیچ وقت پشتِ سر کسی داد نمیزنم "موفق باشی!" . فکرشو بکنی می بینی خیلی وحشتناکه.
از نانوردشت، سلینجر