خوبم؟

مدتی بود با یکی از دوستان هر چه سعی میکردیم فرصتی مشترک برای دیدار بیابیم نمیشد. 
دیشب گفتم احوالش رو بپرسم؛ بیشتر که فکر کردم دیدم با دلتنگی خو گرفتم. تعادل ذهنم به هم میریزه. بی خبری بهتره.

هر عیب که هست از ....*

جلسه مدیر بهبود کیفیت با سرپرست بخش های دیگه بود.من دیر رسیدم صندلی ها پر بود ناچار رییسم بلند شد من نشستم. ایشون گفتن : باید اسلایدها رو توضیح بدم دیگه نمیشینم. آخر جلسه سه تا از خانوم های مدیر به بنده گفتن شئونات یک جلسه رسمی رو رعایت نکردین که یه آقا که از روی صندلی بلند شدن و من به سرعت نشستم جای ایشون. و اضافه کردن ما که مذهبی نیستیم اما حیا و سلامت اخلاقی این کار رو جایز نمیدونه.

پیچِ تاریخی

گفت گل نفرست آخر پیامها؛ ازین برگ ها بگذار سبز زرد نارنجی . مخاطب احساس صمیمیت میکنه یا دچار سوء تفاهم میشه :/

منزل چهلم؛ سراومد زمستون

آهنگ " برای با تو بودن ستار " رو که گوش میدم حس میکنم روی قله ی یک موج سینوسی ام که باید شیب منتهی به دره رو طاقت بیارم.

من باد میشم میرم تو موهات*

گفتم غم نمی باره به حالم که داری میری؛ به هر حال الان دیگه یه تیکه از منی. انقدر در من زنده ای که دوریت معنا نداره. روی صفحه صابر ابر یه روزی میخوندم هیچ حضوری ابدی نیست لحظه ی بودنش رو قدر بدون. تلاش کردم بدونم قدرِ بودنت چقدره... و الان اینها کمک میکنه به قول شما هندی بازی درنیارم. 

چهار اثر از فلورانس

آدمها نه دوست و نه دشمن ما هستند. اونها فقط معلم هستند برای ما تا آنچه که لازم هست رو یاد بگیریم.

داستان هانس

انسان نه قادر به تکرار لحظات است و نه قادر به بیان آنهاست.
عقاید یک دلقک،هاینریش بل 

محرم بمانید

از آدمهایی که مشکلات خلوت رو در جمع حل میکنن خوشم نمیاد. شخصا اگر با کسی مشکلی داشته باشم در جمع ببینمش ابدا بروز نمیدم، چرا یک نفر سومی باید بدونه من و فلانی مساله داریم؟! هیچ مشکل دونفره ای ؛ سه نفره بهتر حل نمیشه.

جای گلایه نیست*

یک سال پیش آخرین بار دیدمش. دوست خوبی بود. دوست خوبی هست. قطعا ببینمش نمیگم: پارسال دوست امثال آشنا؛ سراغی از ما نمیگیری و .... 

ترکمنستان

گفت من حیوونها رو دوست دارم به شرطی که نزدیکم نباشن و فاصله رو رعایت کنم.
گفتم منم آدمها رو همینجوری دوست دارم. از دور؛ با فاصله.