معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا*

بابا منتقل شد بخش و حالش رو به بهبوده. خونه پر از حالِ خوشه ... بهار پشت در ایستاده و فقط منتظره که بابا دعا رو بخونه.بعد ما دسته جمعی آمین بگیم و صداش خونه رو معطر کنه.

نبخش مرتکبانت را*

بزن رو شونه ی خودت.

بگو دیدی تونستی! دیدی شد! 

زندگیش کن

اینکه ادای نرنجیدن و ناراحت نشدن و بی تفاوتی رو دربیاریم نشونه ی قوی بودن نیست. من رنجیدم و با رنجشم زندگی کردم. گاهی به کلمه تبدیلش کردم به سکوت به دویدن و قدم زدن ...

بیتا

یادم نمیره یه حرفه

 وقت نمیگذارم متمرکز بهش فکر کنم یه حرف دیگه ست.

میشه بشینی پیشم و یه شعر برام بخونی؟*

مریم آدمِ الکی تعریف کردن از کسی نیست. امشب که میگفت دختر کوچیکه ی لوس و حساس و احساساتی ما چقدر محکم و منطقی شده؛ شادی در رگ هام جریان پیدا کرد.

*عنوان از آهنگ نوازش سیاوش قمیشی

با پیش قضاوت نمیشه گفتگو کرد

گفت چند بار پارک لاله دیدمت از دور. اونجا پاتوق ترنس هاست. اونجا چیکار میکردی؟ 

روی تخت icu هم میشه جشن گرفت

دست بابا رو گرفت و آروم در گوشش گفت: دیشب سالگرد ازدواجمون بود آقارضا؛ بی معرفتی که خونه نبودی. بابا گفت چند سال شد؟ مامان شبیه نوعروس های پرکرشمه جواب داد: 51 سال. 

دو به پنج

عصر دلم میخواست با کلماتم فرشید رو بغل کنم اما سکوت کردم. من و فرشید زیاد کنار هم بودیم اما کم حرف میزدیم...حالا اما کم فرصت میشه کنار هم باشیم اما حرف میزنیم. جدی عمیق مهم و واقعی.

قدردان خودت باش

گفتم دنیا ما رو در حراج معامله میکنه.گفتم اگر یه آدم قیمتی قدر خودش رو ندونه خیلی ضرر میکنه.

دو هزار کیلومتر در چهار روز

به یک دوست دیوانه تر از خودم که همراهی کنه تا دهدشت کهگیلویه بویر احمد بریم و برگردیم نیازمندیم.