۱۷۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

همسایگی محذوف

انقدر عزیز نیستی که دلتنگت بشم 
ولی انقدر مهمی که جات خالی باشه.

من و بی خوابی؟!

به آدمی که ساعت 9 شب با فلاسک چای و ظرف خرما میاد دنبالت میگه بریم چالوس تا صبح برمیگردیم که به سرکارت برسی چه برخوردی باید کرد؟! با رسم شکل نشان دهید.

شما رحمتید؛ خواهش میکنم!

گفت سلام فاطمه جون یه زحمتی برات داشتم! 
تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که ایشون هروقت یه زحمتی داره یاد بنده می افته!

نه فرشته ام نه شیطان*

دوست داشتنِ آدمها برای من هر روز سخت تر میشه...
یا من هر روز بی حوصله ترم برای موندن در دوست داشتن و داشتنشون.

ماندن در وضعیت آخر*

من حتی اگر تمکن مالی و اعتبار و ارتباطات تو رو داشته باشم دلم نمیخواد شبیهت باشم. تو دنیات غریبم. گم میشم... چرا باید خودم رو مجبور کنم به چنین زندگی ای! قبای ابریشمی و زربافت تو رو که بپوشم دیگه خودم رو دوست ندارم. بذار خودم باشم.

بی نام

داشتم به سگش میگفتم اگر همونجا بمونی و نزدیکتر نشی دوستت دارم. سگش رو بغل کرد گفت تو منم فقط از دور دوست داری اخلاقته. 
واقعا اینطوری هست؛ یه فاصله مشخصی رو آدمها رد میکنن برای من کلافه کننده میشن. مثلا یادشون میره من یه آدم جدا هستم و بخشی از اونها نیستم. این به نظر من؛ منِ 27 ساله بی احترامی محسوب میشه، نه صمیمیت!

همین بغل ها

امروز سوار تاکسی شدم آقای راننده یه آهنگ از سیاوش قمیشی گذاشته بود. حولسم پرت شد به آهنگ یادم رفت جایی که میخواستم پیاده بشم. نه سیاوش قمیشی برای من خیلی محبوبه نه آهنگش آشنا بود ولی ذهنم پیش خودم نیست.

حبه انگور

فهمیدم دوست بارداره؛ دوماهه.

گفتم باورم نمیشه مامان شدی! گفت خودمم هنوز باورم نمیشه.

الان اندازه ی یه حبه انگوره...به همون شیرینی.

قهرتون مستدام

این مدت که با خودم جان قهرم وقت های خالی م رو با ورزش و کتاب پر میکنم که صداش تو گوشم نپیچه. خوبم هست؛ قهرم با خودم خوبه...

خواص نقطه تعادل

در خیلی از موارد ادا اصولم؛ نمایش همدلی و ذوق و غمم که همراه باشم. رفتارم صادقانه نیست. نمیدونم چه طوری هم صادق تر باشم هم نچسب و بی تفاوت نباشم. یه نقطه تعادل داره که باید پیداش کنم.