۱۷۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

بارِ هستی

وقتی میگی عزیزم میتونه با لحن و حالِ کلامت شنونده رو در آغوش بگیری یا سَرسری بهش تنه بزنی با لحنت...
وقتی میگی خوبی؟ میتونی متوجهش کنی مهم تر از خوب بودنش هیچ خبری نیست یا بهش این باور رو بدی که عجله داری و با ابراز احساسات شلخته اثبات کنی بی حوصله ای.

که هم دری و هم درمانی*

گفت به دردهات احترام بگذار؛ 
مدتهاست فکر میکنم چه طور میشه درد رو محترم بدونم؟جوابش اینه: نگذارم تکرار بشه. 
بدون عقده و نفرت و کینه.

بازی بزرگسالان

امروز در ختم همبازی بچه گیم رو دیدم و نشناختم!پیدا کردن صورت کودکانه ش از وسط بینی عمل شده و گونه تزریقی و مژه کاشته شده سخت بود اما به من گفت تو شبیه بچگیت هستی. از حق نگذریم شبیه نقاشی فرشته ها شده بود.

حتی در این شمایل هم عاشقش میشم

برادرم یک پاش تا زانو در گچ هست و پای دیگه روی زانو چندین بخیه داره. با دو تا عصا راه میره و تو نمیدونی همون طور راه رفتنش هم چه طور دلبری میکنه از من!

چه سلامی، واسه چی این همه تاخیر کردی*

برادرم گفت فلانی با من مکرر تماس میگیره از تو میپرسه. یه صدایی تو وجودم پیچید گفت بچه نشو؛ کسی که دلتنگ تو باشه دنبال واسطه نمیگرده؛ میاد به خودت میگه سلام!

در جیبتان آدرس بگذارید

یادم باشه که ریشه های من کی و چی هست. یادم باشه از کجا اومدم و چه مسیری رو طی کردم .... اینها رو که یادم باشه گم نمیشم.

فاصله، افتاد!

یه گپ بزرگ به وجود اومده که هیچ طور نمیشه پرش کرد. اگر بشه هم خیلی سخت میتونه ممکن بشه...

راوی سه ساله ی من

گفتم سفید برفی داشت خونه رو تمیز میکرد و غذا درست میکرد تا کوتوله ها برگردن. نامادری با یه سبد سیب اومد که....باز گفت: که به دخترش و نوه هاش سر بزنه! 

راستش کوتاه اومدم تا ترنم نسخه ی شخصیش از سفیدبرفی رو تولید کنه :)

سفید برفی

دراز کشیده بودیم. داستان سفید برفی تعریف میکردم که بخوابه. به این جا رسیدیم که نامادری سفید برفی به آینه میگه کی از همه خوشگلتره؛ آینه هم جواب میده...پرید وسط حرفم گفت من میدونم؛ آینه میگه من من من من!

استادِ انتخابِ اشتباهی

داشت میگفتم یه جایی وودی آلن میگه من در انتخاب آدمهای اشتباهی استادم! گفت منم همینطورم! 
ولی من براش خوشحالم که آخرین شکست عاطفیش دیگه روایت روزهای با علی بودن، نیست.