شبها از محل کارم خارج میشدم و می دیدم یک دسته نرگس زیر تیغه برف پاک کن ماشینم هست. نه کسی اطراف بود نه نامه و نشانی؛ ماشین همیشه حوالی محل کارم پارک بود اما نه یک جای ثابت اما هرجا که پارک میکردم حضور نرگس ها قطعی بود.