مریم موهام رو بافت. محکم و منظم بافته...درست مثل وقتی بابا موهام رو می بافه. می بافت...

بین کامواهای مامان یه شال گردن نیمه تموم پیدا کردم که قرار بود وقتی تمام میشه برای من باشه.