فروردین رییسم گفت مرخصی بگیر کنار مادرت باش.

گفتم نیاز نیست. ایمان دارم خوب میشه میاد خونه می بینمش.

خوب نشد و با آمبولانس بهشت زهرا اومد خونه

خونه هم که نه! از پارکینگ بالاتر نیومد

ایمانم شد شناسنامه ی آدمی که بهش میگفتم خانوم! اجازه میدین عاشقتون بشم؟

شناسنامه رو بهشت زهرا سوراخ کرد با پست فرستاد خونمون.

ایمانم با روزنه پانچ سوراخ نشد؛ با شناسنامه ش باطل شد.

مامانم همه ی ایمانم بود.مرد