مریم زن داداش به مریم ابجی با گریه تو ختم میگفت ختم باباته چرا مامان مامان میکنی بعد بغلش کرد گفت جانم عزیزم بدبخت شدی نمیفهمی چی بگی.

راستش اون روز هوشیار نبودم متوجه بشم اما وجه دیگه ی سوزناکی این گفتگو؛ طنازی ش بود. غمها هم میتونن خنده دار باشن.