وقتی رفتم در قبر کنار بدن سردش، با بوی کافوری که مشامم رو پر کرده بود همه لبه ی قبر ایستاده بودن و من اونجا در اون چاله فکر میکردم هر بار بیام اینجا مامان از اون پایین ما رو اینطوری می بینه؟