صدای ماشین اصلاحش می اومد که رسیدم.گفتم صورتت من اصلاح کنم ؟
گفت دیر اومدی شیرین نشو ؛ دست به صورتم زدی نزدی ها.
میگه اما من که گوش نمیدم.
بابا برام مزه سیب میده؛ ازون سیب سرخ ها که شبیه شب می مونه و روش پر از نقطه هایی مثل ستاره های زرد هست. هر وقت دیر میرسم خونه دمغ میشه یه اخم نازی میکنه یه جوری که دلم میخواد براش بخونم: به اخمت خستگی درمیرود لبخند لازم نیست/کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست.