رفتیم همه گالری های خرمندشمالی رو دیدیم با این توجیه حضرت آقا که : حالا تا اینجا اومدیم دیگه!

کنار هر قابی از هر نقاش و مجسمه سازی نگاهش میکردم ایشون با تمام خوب و بدش زیباتر و دلپذیرتر از یک اثر هنری بود. چشمک زد گفت چشمت منو گرفته ها؛ خنده م گرفت. گفتم چه جورم؛ اساسی .