انگار یه شیشه عطر بهم هدیه داده بود
میدونستم شیشه عطر که به انتها برسه دیگه نمی بینمش
شوق استشمام بوی خوش عطر و ترس از دست دادن آدمی که دوست داشتم
ورق ورق کتاب رو با بغض خوندم
و کتاب تموم شد و او هم...