جشن تولد سی سالگیت نیومدم و نشستم کلی گریه کردم

اون موقع به نظرم یه آدم سی ساله نزدیک پیری بود نزدیک مرگ

اولین موی سفبد رو که روی شقیقه ات دیدم هم کلی زار زدم

 ته دلم بهت افتخار میکنم به داشتنت به دوست داشتنت
*عنوان از اسماعیل نواب صفا