دستش را از شیشه ماشین بیرون برد و با انگشتانش باد را شکافت.
فکر کرد مرگ بد نیست اما هنوز دوست داشت زنده بماند؛
هرچند که مرگ زنگ در را زده بود.
* عنوان از فاضل نظری