محل تولد

خوشبختی اگر محل تولد داشت جایی حوالی ملاقات های ما بود.
همون خیابونی که طبقه اول واحد پنج میشه شما رو زیارت کرد.

هرچی دادی شکر، هرچی گرفتی شکر*

جهان به خدا نیاز داره. نه برای عتاب و خطاب و وعده بهشت و ترس جهنم.

تمام روز با زیبایی های شهر که برقصی , شب دلت خونه رو میخواد تا بغلت کنه؛ با آشنایی و امنیتش.

جهان به خدا نیاز داره که بی پناهی انسان ابدی نباشه. 

*جمله محبوب دوست از کتاب ارمیا

her

امروز در مترو معلم پنجم دبستانم رو دیدم. گفت چند سال پیش فیلم her دیده یاد من افتاده که برای دوست پسرای بچه های کلاس نامه عاشقانه مینوشتم. انشام خوب بود کافی بود چشمام رو ببندم تصور کنم یکی رو دوست دارم. معلم و ناظم و مامان متوجه شدن. من رو بردن دفتر تعهد گرفتن ازم واسه هیچ کس نامه عاشقانه ننویسم . اونایی که خونمون رو بلد بودن تابستون می اومدن در خونه میگفتن قهر کردیم میشه یه چیزی بنویسی دوست بشیم دوباره؟ :)

بلیت برگشت

پرسیدم چه خبر از جلسه مشاوره ت؟
مشاور گفت اون آدمی که باهاش ازدواج کردی مرده. الان ببین این آدم تازه رو میتونی بپذیری یا نه.
گفتم الان خسته شدم ازش. نمیشه همون آدم گذشته بشه؟اگر تغییر نکنه جدا میشم.
میگم واقعا میخوای جدا بشی؟ جواب داد: نمیتونم؛ دلم براش تنگ میشه.
یک سرفصل تازه برای فکر کردن پیدا کردم؛ به وقت رفتن.

گرمای خورشید غروب

صبح زود برید پارک با پیرزن پیرمردها ورزش کنید .
بعدش شوق زندگی براتون معنای تازه ای پیدا میکنه.

شاعرانگی

میگفتی جای سکوت تو زندگیت کمه! حرف از یه جایی به بعد فقط صداست کلمه ست روح نداره اگر سکوت پس و پیششش نباشه.

آقای بازیگر راهی خانه نو شد

خوب است میراث آدم اجاره نشین ها باشد؛ یک موزه باشد و مجید انتظامی و خوبهای دیگری...

صورت وضعیت

پروژه قبول میکنه خیلی سخت میرسه تحویل بده. میگم انقدر کار نکن. با حاضرجوابی معصومانه همیشگیش میگه تا جوونم کار نکنم پیر بشم که..گفتم بعید میدونم تو به پیری برسی.اینجوری که کار میکنی چهل سالگی می میری. بعد یه لحظه به مرگش فکر میکنم دلم می لرزه ، بهش میگم: تو رو خدا نمیر؛ احساس غربت میکنم من تو بمیری. تو نباشی کی رو اعصاب من بره حرصم بده. میگه یعنی هیچ خوبی ای نداشتم؟ توضیحش سخته ولی وقتی به یه آدمی انس میگیری حتی بخش های آزاردهنده رفتارش هم دیگه لازم نیست ادیت کنه. همون که هست بهترینه.

ضدتبلیغ

هر جا رو ببینی یه بیلبورد و بنر و استندی هست که روش نوشته: مودیان محترم مالیاتی؛ متشکریم!
دقیقا با ترس و به زور رفتیم پرداخت کردیم؛ بعد یه طوری رفتار میکنن انگار از سر رضا و رغبت بوده.

کاش میشد کلماتت را بغل کنم

ترنم دیشب میگفت خاله دستم زخم شده. اگر نازش کنی دوستش داشته باشی زود خوب میشه.
میخواستم بگم عزیزکم دوست داشتن شفای هر زخمی نیست، دیدم این حرفها برای سه سالگی نیست.