دکتر تجریشی یه تکه کلام تامل برانگیز دارن،
خدا تدبیر میکنه ما هم باید تدبیر کنیم.
آرامش و احترام یک سطح رویایی اما دست یافتنی از رفاه هست؛ شاید هم بخشی از رفاه ...
امیرحافظ
عزیزم
یادت بمونه میوه ی درخت هیجانزدگی و شتاب زدگی، شیرین نیست.
لطفا به من هم مکرر یادآوری کن که از خاطرم نره.
فاطمه، این تازه اول راه بود. به نتیجه فکر نکن و فقط روی تلاشت متمرکز باش.
وقتی داری تلاش میکنی یادت باشه که تو عزیزترین و گرون ترین و مهم ترین دارایی منی.
و یادت باشه تا زنده ام میتونی روی من حساب کنی. خوبی ش هم این هست که ما تا هستیم با هم هستیم.
هم عاشقتم هم وفادارم بهت هم زیبایی جهان منی.
33 سالگی یادم داد دلتنگی بخشی از زندگی هست که باید رفتارم با این بخش شبیه هیجاناتم باشه و فقط مدیریتش کنم، مثل نخ کش شدن لباسم و فقط در همین حد و نه بیشتر.
از دستاوردهای قابل افتخار و قابل احترامم در سالی که گذشت از دست دادنت بود که خوب رفتارم با این بخش از زندگیم مثل زمین لغزنده بود، مراقب بودم نبودنت باعث نشه زمین بخورم یا متوقف بشم. از خودم می پرسم هنوز دوستش داری و با سربلندی می بینم نه! دیگه دوستت ندارم و یک لبخند از سر آرامش اتاق رو پر میکنه.
33 سالگی زیبا بود، زیبا هست. دارم در هواش و در حوالی ش نفس میکشم هنوز... دو سال تلاش کردم با رنج مدارا کنم و خوشبختانه از خودم شکست خوردم و الان با این شکست زیباتر شدم. زخم ها قهرمان ها رو زیباتر میکنن.
صبور باش و ادامه بده، تلاش کن و ناامید نشو. این شبهای سخت تموم میشه. طاقت بیار عزیزم.
امیرحافظ کاش زندگی رو میشه با تحقیق در عملیات بهینه کرد؛
شایدم میشه و من مدلسازیم ضعیفه
امیرحافظ پسرم
این روزها بیش از آن که مادر تو باشم مشغول خودم هستم، مگر نه اینکه اگر نتوانم خوب خودم باشم برای تو هم اثرگزار و کارامد نخواهم بود.
ازت عذرخواهی نمیکنم که مشغول خودم هستم و امیدوارم تو هم در مسیر وظایفی که نسبت به خودت داری؛ کوشا و دقیق باشی.
بااحترام و عشق، مادرت
*از شیخ اجل، سعدی