Je t'aime
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je taime comme ca
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je taime comme ca
میگم نکنه اشرف مخلوقات بودن انسان ماجرای شاگرد شر کلاس هست که مبصرش میکنن تا آروم بگیره!
آینه ی نزدیک در ورودی خونه فقط برای این نیست که لحظه آخر به موهای سشوار کشیده ت دست بکشی؛ یقه کت و پیرهنت رو صاف کنی و عطر بزنی. کنار اون آینه یه ماژیک هست که لحظه آخر متوجه بشی یکی منتظره برگردی. که بنویسی شب دیر میام یا نمیام اصلا. که من مجبور نشم به همه اذکار مقدس متوسل بشم و دعا کنم زنده باشی. روی آینه بنویس برنمیگردم. این از منتظر موندن خیلی بهتره