پنج سالگی

صبح مامان گفت فاطمه دوست داری بچه ت مثل خودت باشه یا نه؟
پرسیدم یعنی چه جوری باشه؟
گفت مثلا پنج سالگیش هر روز صبح تو مسیر مهدکودکش ازت بپرسه" مامان چرا منو به دنیا آوردی، چی شد فکر کردی به دنیا بیام بهتر از اینه که به دنیا نیام؟"
گفتم بچه من اینها رو ازم بپرسه حتما خوشحال میشم از هوش و دقتش.
ولی مامان گفت از سوال من عذاب وجدان میگرفته نکنه بچه م ناراحته که اینها رو میگه. چقدر مادرها شفاف و بوسیدنی هستن.

پیش نهاد

روان پزشک ها جز درمان جنون کاربردهای دیگری هم دارند.از جمله اینکه هروقت دیدین دارین عاشق میشین و تمرکز ندارین زندگیتون به هم ریخته وقتتون داره بیهوده با تقدیس رنج و غم عشق میگذره برید در مطب یک روانپزشک رو بزنید و شک نکنید با منظم کردن هورمونها و ترشحات و ... باز نظم و تمرکز و عقلانیت به زندگیتون برمیگرده. نه مثل فیل با قرص ها میخوابید نه لرزش دست نه اعتیاد؛ فقط عشق براتون یک پروسه چسبناک و وقت گیر نمیشه:)
*نیاید در کامنت من رو تیربارون کنید که یعنی به عشق اعتقاد نداری! حرفم ارتباطات بی سرانجام و اشتباهی بود.

گلم

تو گلی هستی که من به دروازه ی خودم زدم! 

کاش حداقل اندازه سوآرز بروز خشم بلد بودم.

انسان بودن چندمین کار سخت دنیاست

از اینکه جامعه داره به سمتی میره که آدم ها اجازه داشته باشن خودشون باشن خوشحالم. درباره خانومهایی حرف میزنم که بدون روسری در خیابان تردد میکنن. بدون شک دختر من حق انتخابش در پوشش رو به اونها که سختی شکستن این قانون ها رو پذیرفتن مدیون هست.

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم*

کارشناس پزشکی قانونی بود. گفتم جسد معاینه میکنید دکتر؟
گفت نه؛ مجرم هایی که خودشون رو به جنون میزنن معاینه میکنیم.
تا خونه داشتم فکر میکردم آدم باید به کجا برسه که جنون براش نقطه امید باشه.

چشم کلید دار قلب بود

با خنده زدم بیرون؛ گفت چشمهات از خوشحالی برق میزنه. نگفتم چشمهام رو طوری تربیت کردم که راز اندرون رو بیرون نگه. 

دو قدم عقب تر بایستید

رفتم تو فکر. پرسید: به چی فکر میکنی؟ فقط لبخند زدم.
چرا بعضی ها متوجه نیستن پرسیدن بعضی سوالات یک حق هست که ندارن! حتی اگر نشونه صمیمیت هست ، بی مقدمه صمیمی شدن به من احساس ناامنی میده. روابط عمومی خوب با تجاوز به حریم آدمها تفاوت داره.

بازهم ترنم

بچه ها یه گاز درشت و آبدار از سیب سرخ بهشت هستن. 

دیر فهمیدن از نفهمیدن بدتره!

ریاضی مهندسی پیشرفته و مقاومت مصالح و کنترل پروژه م نیست. هروقت ازتون کتابی به امانت خواستن یک نه قاطع بگید که مثل الان من نشید. البته این رو وقتی فهمیدم که دیگه تقریبا چیز زیادی در کتابخونه باقی نمونده.

امنیت سفر

تپ سی گزینه ای دارد به نام امنیت سفر؛ با این کارکرد که شما مسیر لحظه به لحظه ای که میروی از روی نقشه با یک نفر که خودت انتخاب میکنی به اشتراک میگذاری. همه را گفتم که به اینجا برسم؛ روانشناس ها امنیت سفر زندگی در این جهان هستند به این دلیل ساده که میدانند ما کجای مسیر زندگی هستیم.