صبح مامان گفت فاطمه دوست داری بچه ت مثل خودت باشه یا نه؟
پرسیدم یعنی چه جوری باشه؟
گفت مثلا پنج سالگیش هر روز صبح تو مسیر مهدکودکش ازت بپرسه" مامان چرا منو به دنیا آوردی، چی شد فکر کردی به دنیا بیام بهتر از اینه که به دنیا نیام؟"
گفتم بچه من اینها رو ازم بپرسه حتما خوشحال میشم از هوش و دقتش.
ولی مامان گفت از سوال من عذاب وجدان میگرفته نکنه بچه م ناراحته که اینها رو میگه. چقدر مادرها شفاف و بوسیدنی هستن.