نوزادی که رشد نمیکند

من تا یک جایی در ارتباطاتم مشغول تمرین رابطه مادری بودم. یعنی من ببخشم من حفظ کنم من نگه دارم. من تلاش کنم.
این الگو یه جایی خسته م کرد. زمین گذاشتمش.رابین هود بازی ها و عملیات های استشهادی برای نادیده گرفتن خودمون و ایثارگری های غلیظ فقط روی کاغذ جواب میده؛ ادبیات داستان شعر... زندگی یک شکل دیگه ست. آدم از ارتباطاتی که مثل نوزاد حساس و آسیب پذیر هستن خسته میشه. از مراقبت همیشگی درباره مسائل ابتدایی.

ترس های قدیمی

دیگه از گربه ها نمیترسم؛ فوقش چنگ بزنه یا گاز بگیره.ناامن نیست؛ میدونی نهایتا کنارش چی پیش میاد.

اشتغالی به نام " یار بودن"

تو چگونه یاری باشی که اندرونِ رگ و پی و سر یار را چون کف دست ندانی؟

شمس تبریزی؛ مقالات

خودت رو جا گذاشتی کنارم

در داشبورد باز کردم عطر روزی که کنارم بودی بزنم بوها کمک کنه تو رو یادم بیاد بعد دیدم بسته آدامس اکالیپتوس اونجاست. زهرا گذاشته؛ همون شبی که از باغ کتاب بودیم.

برگی زرین از رفیق صبحانه های همیشه

به هانیه گفتم : عاشقتم

گفت: چه فایده که به حرفم گوش نمیدی!

گفتم ولی یه عشق بی فایده باز هم عشق محسوب میشه.

چقدر دوتایی خندیدیم.

پاییز، من را هل میدهد در آغوش تو

امروز پنجره رو که باز کردم پاییز پیچید تو خونه....

طاقه ی دوست داشتن

دوست داشتن در ذهن من یکپارچه ست؛ با شوق با غم با سوء تفاهم با درک مشترک با ناامیدی با آرامش. آدمها همیشه با مرگ و جدایی در معرض نبودن هستن؛ و من این رو همیشه یادم هست. برای " دوست داشتن" ی های زندگیمون حمایت و محبت و توجه و وقت و انرژی بگذاریم تا نبودنشون رو با آرامش بپذیریم. 

چشمهات دیوونه خونه ست*

خودتون رو از لذت گوش دادن آهنگهای ۶ و ۸ محروم نکنید؛ اصلا شادی کمی نیست . مثلا الان من دارم دیونه دوست داشتنی علیرضا طلیسچی گوش میدم.

خط خطی*

نوشت: مثل بچه ها می مونید شما؛ لجتون میگیره، دعوا میکنید، خودخوری میکنید، سوء برداشت میکنید. در صورتی که میتونید با یه توضیح دو خطی همه چیز رو حل کنید.

من هنوزم بلد نیستم اون توضیح دو خطی رو بدم.

تبلیغات میدانی

گفت: ایمانت رو به کلمات از دست دادی؟

من واقعا به کلمه ها اعتماد ندارم. کلمات آدمها یک سری تبلیغات جذاب هست. هر کس یک وجود دیگری هست فارغ از کلماتش. من به بیلبوردهای رنگی به استندها به کاتالوگ های براق  باور ندارم.