من او را دوست داشتم*

دل آدم حتی برای جای زخم تنگ میشود.

تو که مرهم بودی.

ایمان

از کلیدواژه های ارتباطات مذهبی خوشم نمیاد.

التماس دعا! آقاجان شما برای نون شبت هم نباید عزت نفست رو بشکنی چه برسه به ...

حلالم کنید! انگار قراره حرومش کنیم و بندازیمش دور.

برادر خواهر های خرواری تا آخر.

ارزانی

آدم ها وقتی از قیمت خودشون آگاه نیستن؛ در حراج خودشون رو عرضه میکنند و ذوق زده میشن که خریدار پیدا کردن.

همیشگی*

تو راه حل منی برای مسئله ی زندگی.

مسیر مسدود است، دور بزنید

مفتح و هفت تیر رو بالاپایین می رفتم مانتو بخرم؛ پیام داد سال نو مبارک.
بدون اینکه باز کنم که تیک بخوره حذف کردم.
آناگاوالدا یه جایی میگه دلتنگی هرگز بهانه خوبی برای تکرار اشتباه نیست.فکر میکنم راست میگه.

بی شک اتفاق می افتد

وقتی متوجه میشی احتمال وقوع یه اتفاق چقدر بالاست؛ بجای ترس خودت رو مهیا میکنی.

به قیمت عمر

یه ساعت گل گلی روز مهندس هدیه گرفتم که پنج برابر قیمتش هر بار برای تعمیرش هزینه کردم چون دوستش دارم .
بعضی دوست داشتن ها این شکلی هستن....هزینه نگهداری و تداومش به کل ماجرا نمی ارزه. اما ما ادامه ش می دیم.

لحظه

ساعت پنج صبح بیدار شدم یه صدایی شنیدم.رفتم دیدم افتاده گوشه آشپزخونه.

بی حرکت و بی صدا. خون روی صورتش میجوشید.بلندش کردم صورتشو پاک کردم نشست.گفتم درد داری؟ گفت نه.دروغ میگفت. درد داشت. الان که کنارش نیستم دارم فکر میکنم چرا چند ساعت پیش بغلش نکردم.نبوسیدمش. از دیدار آخر میترسم؛ از اینکه آدم بخشی از معنی زندگیش رو در گوشه ای از شهر خاک کنه.


با احتیاط نگاه کنید؛ ترک برمیدارد

عاشق ها شیشه ای میشن.
حضرات لطفا با ارائه نظرات و تجربیاتتون و برگزاری جلسات سلاخی و بررسی ایرادات معشوق، زخم نزنید به دل عاشق.  کنارشون باشید وقتی دارن میسوزن یک جرعه آب بهشون برسونید لبهاشون تر بشه. کار بیشتری ازتون ساخته نیست.

آدم خود به استقبال رنج میرود

افتتاحیه نمایشگاه داشت.چند روز بود ندیده بودمش.کشو لباسهاشو باز کردم نشستم به تماشای قاب هایی که جسمش رو ثبت کرده کرده بود...

انتهای کشو یک کتاب بود: اولین تپش های عاشقانه قلبم.