رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت*

در تایید حرف حافظ چی بگم؟! گفتن نداره.

به هرشکل آرامگاهِ ماست

امروز بعد از ۱۶ سال دستهای من و خاک رس و چرخ سفالگری به وصالِ هم رسیدن.
برای لحظاتی یادم رفت همه چیز...زندگی همون یک مشت گِل شد که روی چرخ داشت شکل میگرفت‌؛ کج و کوله و ناشیانه و بی نظم و زیبا.

حال

وقتی خودم خوبم و خوبم با تو
حالم رو که می پرسی میگم: خوبِ باتو بودنم.
الان خوبم فقط.

با استدلال خودم تنبیهم میکنی

هروقت یک دسته گل اساسی به آب میدم؛ میخزم در خودم.

الان باز یه دسته گل اساسی به آب دادم و حس جسم پلاستیکی ای رو دارم که در مجاورت حرارت قرار گرفته.

یه چیزی شبیه مچاله شدن.

از شکار زیبایی دستهات برمیگردم

رسیده بودیم بالای کوه؛خسته و عرق ریزان. خوابیدم روی پله های سنگی و پایم را گذاشتم روی دیواره کوتاه کنار پله ها.
آمد بلند شود پایش چرخید دستش را گذاشت روی پای من که نیفتد؛ من عکس گرفتم.حالا تصویری ست با یک دست و یک پا و بک تصویر تهران از ارتفاع و تا دلت بخواهد به اینکه الان با لنگه کتونی و گوشه شلوارلی ام و دست و گوشه لباسش چنین تصویر دلبرانه ای ساختم سرخوشم.

بلد بودن

به پسرکوچولوی ۱۷ ساله مون میگم دوستت دارم جواب میده منم همینطور!

میگم یه جایی از زندگیت یکی گفت دوستت دارم با کلنگ دنبالش کنی بهتره تا اینکه بگی منم همینطور. می پرسه خوب چی بگم؟ میگم بگو خوشحالم دوستم داری یا بگو منم دوستت دارم. میگه دوباره بگو دوستت دارم قول میدم خوب جواب بدم و میخندم از تلاشش و حظ میکنم :)

تو حالا بخشی از منی

تو هنوز برای من خیلی عزیزی. و تو میدونی خیلی فاطمه یعنی چقدر
اما دیگه انقدر قوی نیستم که باتو بودن رو تاب بیارم.
انقدر هم آدم سطحی نیستم که هر غیبتی رو با حضوری پیش پا افتاده و مبتذل پر کنم.
خواستم بدونی همیشه با منی و جات خالی نیست.

گفت دو روزه حالم با خودم و جهان خوب نیست

از بیست سالگی درست از شروع بیست سالگی پناهگاهم شدی.
حالا حالِ پناهگاه من خوب نیست.

تو هیچ وقت نمیتونی با کسی که زخمیش کردی دوست باشی*

دستی که تو را کشته

زخمهایت را چگونه شفا خواهد داد؟

* عنوان از روزبه معین

یک حرف بس است*

وقتی در شرایط هیجانی مثبت یا منفی هستیم گفتگو نکنیم؛ تبدیل به مشاجره میشه‌.
کمی خودمون به حال خودمون رسیدگی کنیم‌. بعد بریم سراغ شخص دوم بگیم مساله من با شما این هست.کمکم کن حلش کنم. یاد بگیریم مسئول حال خودمون باشیم و حال عزیزانمون مهم باشه اما به جای اونها تصمیم نگیریم‌.