همه کلیشه آدم های در آستانه طلاق رو در ذهن من متلاشی کرده. نه افسرده ست نه خسته نه اشک ریزان نه پرخاشگر. روزهای خیلی سختی رو سپری میکنه اما پر از روحیه و انگیزه ست.همین امروز هم که پارک لاله بستنی میخوردیم صدای خنده ش موسیقی زمینه حرفهامون بود. از من که داشت عکس میگرفت میخواستم بگم زیبایی پشت دوربینه؛ نمیدونم گفتم یا نگفتم.
خسته که میشم اولین کاری که میکنم این هست: میخزم در خودم؛ ارتباطم رو با آدمها به حد ضرورت میرسونم و همه چیز رو دایورت میکنم روی ناکجا آباد.
فقط چند قواره قبل از خانه موزه استاد انتظامی؛ سرکوچه قبل از سوپر مارکت یک گلفروشی هست که هروقت قراره گل بخرم و دیرم شده تماس میگیرم گل رو حاضر میکنه که برسم. این هفته رفتم گل بخرم گفتم مقصود ما داره از محله شما میره گفت دعا میکنم یه بهانه برای اینجا اومدن داشته باشید همیشه. بعد گفت من دلم روشنه بازم میاید و این گل آخر نیست. راستش دل منم روشنه ...دل تو چی؟
خودتون رو خوب بشناسید و طرف مقابل رو کمک کنید شما رو بشناسه.
با بازی های پیچیده همدیگه رو خسته نکنید. به هم دقت کنید. ابتدای رابطه یاددشت کنید هر روز اطلاعاتی که از هم به دست میارید. ما تاریخ تعویض فیلتر هوا و تسمه تایم ماشینمون رو یادداشت میکنیم اینکه قطعا از اون مهم تر هست!!
وقت بگذارید به هم فکر کنید؛ به همون کج و کوله ای که دوست دارید فکر کنید نه اینکه با خیالپردازی و کمالگرایی یک آدم آرمانی در ذهنتون بسازید.
یاد کنم از نازنینی که هر بار به اختلاف خوردیم قهر کردیم طوری آشتی کرد که از روز اول بیشتر دوستش داشتم و دارم.
خوب دعوا کردن؛ زیباسازی زندگی رو تمرین کنیم.