پاییز همه ش تکرارِ حسِ غروبِ جمعه ست و من این حس رو بسیار دوست دارم.
پاییز همه ش تکرارِ حسِ غروبِ جمعه ست و من این حس رو بسیار دوست دارم.
یکی از اشتباهات من این هست که به آدمها عموما با صبر و سکوتم این باور رو میدم که ناراحت نمیشم و مساله ای نیست! بعد هم فکر میکنم موضوع به حدی بدیهی هست که خودشون متوجه بشن و ترتیب اثر بدن.
من آدم جلوی بقیه گریه کردن نیستم.
دیشب جلوی میز مسئول روابط عمومیش داشت صحبت میکرد گفت شاید من هفته بعد افتادم مردم!
یکدفعه اشک سر خورد رو صورتم...انقدر ناگهانی و بی وقت جلوی بقیه گریه م گرفت که از خجالت فقط خداحافظی کردم زدم بیرون. نه که عاشقش باشم یا خارج از قواعد دوستش داشته باشم اما تا دیشب احتمال نمیدادم ممکنه یک روز زنده نباشه. امنیتِ دنیایِ منه؛ آخرین پیامبرم.
اگر دوستش داری برو بشین پای گله هاش...حرفهای بی ربط و چرندیاتش.
نترس که صداشو ببره بالا، رو برگردونه یا هرچی.
دوست دار اونه که اینا رو هم بخواد بشنوه.
بعد بگه چرند بود اما بازم بگو من هستم. گوش باش برای حرفهاش.