کلمه ای که تو باشی

 حال خوشایندی دارم که توضیح دادنش سخته.

ساختن

آدم یاد میگیره مقاومت کنه و ادامه بده 

همه میگن تحمل دردت زیاده ولی خوب میدونی؛ نیاز من برای زنده موندن این میزان از سازگاری با درد بوده...

زندگی با تو امن تر است

دلم میخواد دوباره ببینمت

لطفا زنده بمون 

صدامو میشنوی؟

فصل پریشان شدنم را ببین*

زندگی با دستگاه اکسیژن سخت بود 

اما نه به اندازه زندگی بی شما 

غیبتتون در حافظه و قلبم غیرموجه ثبت شده

مادری کردم برای خودم با یک نه!

گفتم مامانم اگر بود جنازه ی منم روی دوش فلانی نمیگذاشت؛ اما بالاخره که چی! یه جوری باهاش کنار میام...

گفت برای خودت مادری کن، بهش بگو نه.

منصوره جانم تو مادرمی بعد از مادرم؛ تو پدرمی بعد از پدرم

تو امیدمی وقت ناامیدی

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟!*

سلام بابا

تولدت مبارک

خواستم بدونی خیلی دوستت دارم

فرودگاه بی مهر

من ازش جدا شدم و در آینه زیباترم.

احساس قدرت میکنم.

دیگه هرروز ندارمش اما هنوز خوبم 

و این خیلی زیباست

بدون درد

هر پایان تلخی ارزش جشن گرفتن داره؛ چون تموم شده.

بلوغ همیشه درد داره عزیزم

حافظه ی ناکارامد

یادم بود تولدت رو؛ ولی لزوما هر دانسته ای فضیلت نیست.

لالون

یادته دو تا انار خریدی 

یکی رو با من نصف کردی

یکی رو بردی خونه با مادرت بخوری

تولدت بود ابان بود