چند روز و شب است در فکر توام و چون میدانم پریشانی حرفی نزدم. دلتنگی و پریشانی داشت در دیگی که سَرِ من بود باهم قل میزد.سحر دیدم پیامت را...و حالا پریشان ترم. چرا خوب نیستی خانومِ عزیزِ ما و چرا شبهات به بی خوابی میگذرد؟!
چند روز و شب است در فکر توام و چون میدانم پریشانی حرفی نزدم. دلتنگی و پریشانی داشت در دیگی که سَرِ من بود باهم قل میزد.سحر دیدم پیامت را...و حالا پریشان ترم. چرا خوب نیستی خانومِ عزیزِ ما و چرا شبهات به بی خوابی میگذرد؟!