همیشه از نگاه تو، با تو عبور میکنم*

قبلش ذره بین دست بگیرید عیب ها و مسائل و کاستی ها رو پیدا کنید اما وقتی یک نفر رو انتخاب کردین بدیهاش رو پیش نفر سوم بازگو نکنید‌. رابطه باید دو نفره باقی بمونه؛ تنها محرم رابطه شما نهایتا زوج درمانگر هست نه دوست و پدر و مادر و سایرین. بقیه پشت در هستن در حاشیه رابطه شما هستن. شیر پاکتی هم طریقه نگهداری داره، پس ارتباط هم باید روش مند و فکر شده جلو بره نه از سر عادت و مرسوماتی که دیدیم.

وای از دنیا که یار از یار میترسد*

باهم بسازید؛ نه که هم را خراب کنید.

صبوری و گذشت با محبت عشق میسازد؛ علاقه محصول زمان است. وقتی که برای دوست داشتن همین آدم پرنقص کج و کوله ای که به شما ربط دارد میگذارید؛ همین وقت دنیای دو نفره ی عزیزی خلق میکند وگرنه که به یکباره سرشار از تمنا شدن در برابر کسی که نمیشناسید محصول هیجان و جابه جا شدن سطح هورمون هاست و خیلی قابل اعتماد نیست.

*با صدای مختاباد شنیدم

آهای پنجره ی روبه رو خداحافظ*

گفتم نیستی جات خالیه
گفت دلتون برای من تنگ میشه خانوم سروری، برای اذیتهام بحث کردنام حرف گوش ندادنام بداخلاقیهام حاضرجوابیهام حتی.
دیدم خرداده چی رو پنهان کنم دیگه داره میره؛ گفتم آره مینا دلم تنگ میشه واسه تک تک اینا که گفتی. اون وقتایی هم که اذیتم میکردی شک نداشتم دوستت دارم.

شعرهایی که روی در یخچال مینوشتم نمیخوند؟

روی یخچال یادداشت گذاشتم رسیدی با من تماس بگیر.

شب میگم چرا تماس نگرفتی؟ برگه چسبوندم رو در یخچال.

میخنده وقتی برگه رو می بینه؛ میگه فکر کردم شعر بود. گفتم بعدا میخونم.

خوب و دور باش

از مامان پرسیدم دیدیش؟ خوب بود؟ گفت با خودش تماس بگیر احوالش رو بپرس.

گفتم مهم نیست؛ بگذریم. حتما خوب بوده دیگه

گفت مهم نبود  که نمیپرسیدی. پس مهمه خوب بودنش

گفتم مامان جا نذاشت برای احوالپرسی، دور باشه خوب باشه

بعضیا رو فقط از دور میشه دوست داشت. گفت فیلترشکن چی ریختی برام چرا باز نمیشه تلگرام

گفتم آره تقصیر فیلترشکنه اون تقصیری نداشته.


تنهایی؟

یکی از روزهای عید نوروز که محبت کردن یکی از کارهاشون رو برام فرستادن بخونم وقت رو مغتنم شمردم گفتم استاد کتاب ها رو خوندم کارگاه بیام؟ گفت با کارگاه سواد ادبی پیدا میکنی؛ نویسنده نمیشی. سماجت کردم گفتگو رو ادامه دادم گفتم چی نویسنده میسازه اگر سواد ادبی و کارگاه و کتاب نه؟ گفت تنهایی.

خونه سازی

هم خونه بودن رو شبیه یک آئین، تمام و کمال به جا بیارید. به استقبالشون برید وقت ورود؛ بدرقه شون کنید وقت خروج. از کار که برمیگردید حرفی تحفه ای برای شاد کردنشون داشته باشید.

هم خونه های خوبی باشیم برای هم.

تعز من تشاء و تذل من تشاء

پارسال با چه حالی روزه رو تموم کردم امسال با چه حسی شروع کردم.
خیلی کم یادم میاد اما همین که یادم مونده کمش هم زیاده.

نهال

هر رابطه مهمی مثل یک نهال هست. آبیاری مراقبت توجه و ... نیاز داره.
نهالتون رو رها نکنید که خودش به بار بنشینه هر روز یک قدمی بردارید.
یک قدم هرچند کوچیک ...
حتی به قدر یک سلام که یعنی هستی می بینمت :)

اول خرداد

مامانت میگه رابطه ش با تو مثل رابطه دوتا عاشق هست که به روی هم نمیارن همدیگه رو دوست دارن.
مامانت عاشقت شده کوچولو.
تو هم عاشقی که الان اونجایی.
اول خرداد دکتر جواب میده که تو دنیای ما موندنی هستی یا نه. همه وجودم یکپارچه خواهشه؛ میشه بمونی؟!