مِن بعد

گفت بعد از من...

خواستم کلامش رو قطع کنم بگم بعد تو وجود نداره.اما گذاشتم ادامه بده. زندگی بعد از همه آدمها ادامه داره، قطعا تغییر کیفیت میده اوایلش سخته اما همیشه که روز اول نمی مونه.

پیشگیری از اتهام با سکوت

کاش به قدرت تحلیل و درکت اونقدری اعتماد داشتم که به خودت بگم، ولی ندارم.
بگم من متهمم که نتونستم دنیای پیچیده ی تو رو فهم کنم.
همیشه طلبکار بودن تو از من یه بدهکار ساخته، یه آدم مطیع مزخرف که به خاطر اعتقادش به تو؛ ایمانش
رو به خودش از دست داده.

بگذریم

زندگی وقتی سخت میشه که فکر میکنیم باید همه چیز رو کنترل کنیم و اوضاع به میل ما پیش بره. دنیا مسیرِ خودش رو میره ما هم یه چند سالی با جهان هم راهیم؛ همین!

خجالت نکش*

یه چیزایی رو خودمم دوست ندارم به روی خودم بیارم.
آدمهایی که شبیه فاتح ها رفتار میکنن و اونها رو به خاطرم میارن که یادته....
قطعا دوستشون ندارم.اما دوست نداشتن من دلیل نمیشه که کارشون غلط باشه.

اعتبار هر خونه ای به اهلش هست.

مامان میپرسه دلت برای خونه تنگ نشده؟
میگم هر جا شما هستین خونه ست؛ چه دلتنگی ای!
بعد طوری نگاهم میکنه انگار من کلا نفهمیدم چی گفته.

دو بال و یک خواهر

ایمان داشتن خط داستان رو عوض کنه.
یه وقتایی داشتم بهونه می آوردم که خسته ام بسه و ... و مریم گفته میتونی؛ برو تمومش کن و کاری که نشدنی بوده برای من شدنی شده.
ایمان این شکلی یه
شبیه مریم

به زیبایی نام کوچکت


حق انتخاب نداری؛ بی برو برگرد به شما ربط دارم و این ربط رو دوست دارم.
این که حق انتخاب نداری از داشتن من اعلام برائت کنی خوشحالم میکنه.

خودخواهی قابل ستایش

یه وقت هایی به خودتون یاد آوری کنید همه مهم نیستن.وقف خودتون باشید.

تفلون/ ته دیگ/ تو

همه ی قابلمه ها و تابه ها چدن و پیرکس و تفلون شده و نچسبنده ست.
و همه دارند حسرت ته دیگ نیمرو را میخورند در تابه های قدیمی که نیمرو به ظرف میچسبید و ته دیگ می بست.
دلمان چسبندگی میخواهد در دوران آدمهای نچسبنده.

بهشتی که تو را دارد

استاد نقاشیش گفته هنر بدترین انتخابه پر از روزهای کسالت و ناامیدی و بی پولی
گفته اگر عشق رو تجربه کرده باشین هنر مثل عشق هست.
وقتی شروع کردی نباید به پشت سرت نگاه کنی.