خدا لابد دلش به حال بشر سوخت که آخ را آفرید.
آخ صدای پرت شدن از بهشت روی زمین بود.
آدم گفت آخ و فکر کرد دردش نوشِ جانم؛ سیب نخورده در بهشت می ماندم که بهشت جهنم میشد برایم. حالا حداقل روی زمین بهشت بهشت است سیب سیب است و من آدمم. وگرنه که همش درست بودن و چشم گفتن خدا را هم شاید خسته میکرد.