۱۷۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

از مسیرهای آرامش

اجتناب از آدمهایی که باعث میشن خودمون رو دائم با دیگران مقایسه کنیم.

ناشنوا باشیم و بینا

حرف که باد هواست. شما عمل دیگران رو میزان قرار بدین. به حرف باشه که منم شاه خاقانم.

تجسم واقعی یک احساس

معاشرت مداوم با آدم هایی که به شما احساس بی ارزشی میدن؛ بعد از یک مدتی این حس رو به واقعیتی غیر قابل انکار در شما بدل میکنه.

از ملزومات خوشبختی

داداشم نشسته بود شعر میخوند برای من  و فکر میکردم وقتی غزل خوان دارم یعنی خوشبختیم تَرَک نداره.

کلاغ ها بذر امیدم را نخوردند

ممکنه دلگیر بشه بگم بی حوصله ام و از خودش بپرسه یعنی حوصله ی منم نداره؟! پس به همین دلیل فقط میگم" اجازه بده یه کم تنها باشم خودم خوب میشم" همه ی سال های گذشته بحث با چنین جمله ای متوقف میشد و میگفت باشه.
دیشب بعد از چندین سال برای اولین بار مخالفت کرد؛ گفت مشکل دونفره رو تنهایی حل نکن. منم باید بدونم. خوشحال شدم؛ حس کردم بذر امید به بار نشسته. 

امانوئل

نمایشنامه ی "نوای اسرارآمیز" اشمیت خوندم. یه جاهایی از نمایشنامه هست که با ولع دوباره میخونم...چقدر خوب تموم میکنه چقدر احساس انسان این عصر رو خوب میشناسه چقدر دیالوگ های خوبی دارن شخصیت ها باهم. 

درستو بخون!

یه طور بامزه ای خطابم میکنه: سروری! 

 صدا کردنش به شکل خوشایندی ذهنم رو به زمان دیگه ای می بره که درست نمیدونم کجاست.

تلخی ناگزیر

اینکه به تو پشت کرده و میروم

برای دیدن روزهای بهتر نیست 

برای ندیدن روزهایی است

که شاید از این هم بدتر باشد.

تورگت اویار_از مجموعه شاعران ترک زبان

خوب شد دردم دوا شد، خوب شد*

هرچی فکر میکنم هیچی یادم نمیاد. به تصمیم ذهنم برای فراموشی احترام بگذارم یا بیشتر بگردم؟!

درماندگی آموخته شده*

گاهی که فکر میکنیم اوضاع از کنترل خارج شده فقط چنین تصوری داریم اما حقیقت نداره.