برام دعا کردی امسال با خودم در صلح باشم و پشت تلاطم هایی که فقط من و شما خبر داریم بالاخره به آرامش برسم.
تلاش میکنم برای اجابت دعات.
برام دعا کردی امسال با خودم در صلح باشم و پشت تلاطم هایی که فقط من و شما خبر داریم بالاخره به آرامش برسم.
تلاش میکنم برای اجابت دعات.
گفت دلت برای من تنگ نمیشه؟
گفتم کار منظم نداشته باشم چرا.ولی وقت کار یا درس یا هر تلاش انفرادی دیگه ای نه واقعا. زندگی در جریانه و وقتم ارزش داره. فکر کن یه روز تو دنیای زنده ها رو ترک میکردی؛ قطعا غصه میخوردم اما بعد از چند ماه برمیگشتم به زندگی.
گفت الان برگشتی به زندگی؟ گفتم آره ولی گاهی کابوس می بینم مثل حالا که داری تلاش میکنی بگی زنده ای.
فرضیات مساله:
استقرای اول:آدم هایی که دوستشون داریم وطن ما هستند.
استقرای دوم: رو دخترم اسمتو میذارم، حتی زنم هم عاشقت میشه!
حکم و استنتاج مساله= عنوانِ پست
قرار کاری در رستوران و کافی شاپ پاساژ ایکس نمیذارم؛ مگر اینکه کل افراد قرار باشه برن و فضا دو نفره نباشه. شاید اصلا رفتار عجیب و غیر حرفه ای نباشه. برای من کار منفک از صمیمیت هست.واضح نتونستم بگم و به جاش چندتا دروغ گفتم که قطع همکاری کنم. البته که باید صادقانه تر رفتار میکردم و با توضیح واقعیت ترکشون میکردم.
دلتنگی مثلِ پاک کردن جای چسب ، سخته.
اما بالاخره کمرنگ میشه؛ پاک میشه.