دوری مثل خاک میمونه؛ آدم رو سرد میکنه. یادت به ذهنم قفل نمیشه اما هست؛ گاهی گداری...
قفل شدن حرف اضافه ش چیه؟! به با برای و....
یک وقتی عزیزی تواضع پذیرش خطاش رو داره؛ اما گاهی آدمها چنان در داشته هاشون غرقن که اگر با محبت و ظرافت هم خطایی رو گوشزد کنی باز تو نادانی که حکمت کار حضرت خضر رو فهم نکردی...
اولویتم ارتباطیم دربازه آدمهایی که مجبور نیستم بپذیرمشون؛ مثلا جزو همکاران یا خانواده م نیستن "رفتار محترمانه" ست. منظورم از رفتار غیرمحترمانه فحش دادن نیست ها!
اگر دوستِ نزدیکم هم باشه، خیلی دوستش داشته باشم، آدم مهمی در زندگیم باشه و ارتباط صمیمانه ای باشه باز وقتی رفتار طرف مقابلم محترمانه نیست از این ارتباط فراری ام.
دلم بلند پروازی نمیخواد. دیگه نه!
گیرم فکر کنن عقب افتاده ام؛ من همینم. همین معمولی ساده.
بزرگ شدم که نمیگم خسته ام؛ که میفهمم دست اندازها و پستی بلندی ها بخش هایی از زندگی هست و باید صبورانه از سر گذروند.