سر صبح لازانیا درست کردیم قبل از مراجعت به محل کار فرستادیم با الو پیک فرستادیم درب منزلشون .به راننده الو پیک گفتم نگید فرستنده کیه.
به دستش که رسید یه استیکر خنده فرستاد نوشت دیوونه! گفتم خودم هستم؛ جانم :)
سر صبح لازانیا درست کردیم قبل از مراجعت به محل کار فرستادیم با الو پیک فرستادیم درب منزلشون .به راننده الو پیک گفتم نگید فرستنده کیه.
به دستش که رسید یه استیکر خنده فرستاد نوشت دیوونه! گفتم خودم هستم؛ جانم :)
به دوست جان گفتم از ۱ تا ۶۰ روزها رو از امروز بشمر وقت بده داغ سبک بشه آدمها شرایط جدید رو بپذیرن و اوضاع به ثبات برسه. حالا خودم فهمیدم شمردن سخته یا من بلد نیستم.
برگشتن به خونه رو شبیه یه آیین کامل به جا بیارید نه از سر اجبار و عادت و تکرار.
بگزارید ساعت برگشتنتون؛ لحظه ی رسیدنتون خونه شوق داشته باشه برای در آغوش گرفتنتون. خونه به اعتبار رشته محبت بین آدمهاش خونه میشه. خونه ساختن بلد باشیم؛ خونه داشتن....
همیشه تامل میکنم مهر تایید بزنه با کلامش پای برگه تصمیمات من.
گفتم دوست دارم همه ی تلاشم رو بکنم کمکش کنم
گفت هرکس باید راه رشد شخصیش رو خودش به تنهایی طی کنه ؛ حتی خود تو.
از فوتبال برگشته؛ کتابهای کنکورش رو پهن کرده درس بخونه میگه یه شلوار به من میدی؟ میگم نه
یه دامن زرشکی برداشته پوشیده. گفتم خجالت نمیکشی؟ گفت چون بی اجازه برداشتم؟ گفتم نه ، چون دامن پوشیدی! فرمود رها کن کلیشه های جنسیتی رو فاطمه. لباس لباسه دیگه!