زلیخای آبروریز

سیگار را بین انگشتهاش گرفته بود انگشتان کشیده با ناخن های بلند
گفت: زلیخا از اولم راه رو اشتباه رفت نباید به یوسف میگفت دوستش داره مردها رو نمیشناخت خامی کرد
باید کاری میکرد یوسف شک کنه عاشقش شده اون وقت هیچ لباسی پاره نمیشد 

الاکلنگ

دنبال حقیقت های بزرگ بین حرف آدم های کوچیک باشید
همون آدم هایی که به نظرتون سطحی و ظاهربینن.
اونها چیزهایی رو به راحتی به زبون میارن که محاله بتونین از چشم آدم های دیگه بخونین.

فریب نخور

هرکس که بیشتر سعی در انکار یا کتمان چیزی داره

مطمئن باش بیشتر به اون موضوع اعتقاد داره.

بلد نیستم جور دیگری باشم

نمیتونم به چیزای ترک خورده اعتماد کنم چون هر لحظه ممکنه بشکنن
اما میتونم شکسته ها رو دوست داشته باشم به شرطی که ازم نخوان شبیه "نشکستنی" نگاهشون کنم.

راز خودت باش

آدم گاهی دلش میخواهد خودش را بردارد بکوبد به دیوار

حتی در چنین وضعیتی اگر حالت رو پرسیدن بگو: عالی هستی!

شبیه قصری که فرومی ریزد

دلم میخواست برای زنهای قصه هایش گریه کنم
اغلب زیبا و اغواگر بودند
و شور بخت و تنها .

هرجای کم نوری , خنکای سایه نیست

گذشته مثل سایه دنبال آدم راه می افتد تا جایی که زیرآفتاب میسوزی سایه ات بشود

 اما سایه اش خنکی ندارد! 

زیر سایه اش نرو! بسوز و رد شو

میزان جهان من" مریم " است

 ستایشگر کسی هستم که مایه ی لبخندش باشد 

و دلگیر میشوم اگر کسی شادی اش را لب پرکند.

مریم سرتیتر اخبار دنیاست برای من...

اگر مجبور به گفتگو شدی

درباره ی اینکه چرا این همه تغییر کردید با فلانی که در شمار نورچشمی ها بود

اگر حرف هایی دارید برای نگفتن بگویید که قصد گفتن ندارید و دلخوری هایتان را برای خودتان نگه دارید اما بهانه های احمقانه برای تغییر رفتارتان نیاورید.

دیرآمدی ای نگار سرمست*

شاعر در ادامه ی شعر میگه : زودت ندهیم دامن از دست

اما به نظر من وقتی یکی دیر اومده بهتره زیاد نمونه و زود برگرده همون جایی که بوده.

*عنوان از سعدی