داغیِ عمر

تعمیرگاه های مجاز "داغی"قطعه تعویضی را هم بعد از تعمیر تحویل میدهند. حیف که عمر "داغی" ندارد.

آن مرغ طرب که نام او بود شباب*

میخواستم از تو برگردم. خسته بودم. عدد روی کیک تولدم هرسال بزرگتر میشد و من راه برگشت رو هنوز پیدا نکرده بودم. 
*عنوان از خیام

روح درد

میگم روحم سرماخورده عطسه میکنه. میخنده.

وقتی همیشه شوخی کنی کسی جدی بودنت رو جدی نمیگیره.

فابریک مثل سپر زخمی کمپانی

رفتم سپر عوض کردم. تا کِی به خودم تو آینه بگم با زخمهات دوستت دارم وقتی زخم ها قابل ترمیم هستن اما تلاشی برای این کار نمیکنم؟!

استنشاق دود درجه دو

دیگه فهمیدم با نگفتنش متضرر نمیشم اما گفتنش بی شک زیان بار و فرساینده ست.

شروع داستان

 بعد از نهال دیگه نتونستم روز درختکاری رو دوست داشته باشم.

بی تقصیرترین نقش اسفند،نهال بود.

فرار از خویشتن

از آدمهای احساساتی فرار میکنم
ولی بااحساس ها رو دوست دارم.

بدترتر

بین بدتر و بدتر کدوم رو انتخاب میکنید؟ موردی که  آسیبهاش ظاهریه یا گزینه ای که آسیب های درونی تری داره؟ چقدر مهمه بقیه چی فکر میکنن؟

به حرف هیچی؛ به عمل بسیار زیاد.

به خیال اینکه اگر "نشه" هم چیزی از دست ندادیم!

ملانصرالدین در حالی که دچار کهولت سن شده میاد به همسرش میگه هنوز جوونم! همسرش علت رو جویا میشه؛ ایشون جواب میده چون آسیابی که در عوان جوانی قادر به حرکت دادنش نبودم هم چنان نمیتونم حرکت بدم.
حکایت بنده ست :/ 

ماه شصت و هفتم

آدم های باهوش قبل از غرق شدن کشتی با چترنجات خودشون رو نجات میدن. بودنش چه کمکی کرده بود که حالا بترسیم از نبودنش ؟!