نصف شب پتو روی من انداخت. دستهاش رو گرفتم بی اینکه چشمهام رو باز کنم متوجه شدم فرشید بود. دستهاش زیباست، درست مثل مامان.
میشه ساعتها به دستهاش خیره بشم و حظ کنم.
نصف شب پتو روی من انداخت. دستهاش رو گرفتم بی اینکه چشمهام رو باز کنم متوجه شدم فرشید بود. دستهاش زیباست، درست مثل مامان.
میشه ساعتها به دستهاش خیره بشم و حظ کنم.
سکوت و آرامش روزهای تعطیلی مدرسه رو دوست دارم.
احساس خوبی به من میده.
جای خالی دخترکوچولوها احساس میشه.
چقدر دوست داشتنی هستن و چقدر خوشبختم که کنارشون هستم.
تازه بخاطر ساعت هایی که کنارشون حالم خوب میشه حقوق میگیرم.
ایمان داشتن به خدا شکستن منیت هست
دوست داشتن یک انسان و همراه شدن با او شکستن منیت هست
خدایا لطفا از ما ابراهیم بساز
ابراهیم های مومن و عاشق
پر از بیقراری بودم. از خونه تا برسم سرکار رادیو قرآن گوش دادم.
عصر بعد از چنگ زدن به ریسمان کلمات حافط و سعدی دست به دامان قرآن شدم. خدا از موسی گفت...خدا گفت نترس...67 و 68 سوره طه رو مدام مرور میکنم.
بیقراریهام شسته شد. خدایا با موسی ت حرف بزن؛ آدم به لالایی کلمات آرامش میگیره.
آدمها اگر دنبال موندن باشن راهش رو پیدا میکنن
اگر دنبال رفتن باشن بهانه ش رو .
در شمار لذت های بشری بنویسید:
غلت زدن در رختخواب؛ آزادانه بدون کمبود وقت.
دارم دنبال آرامش میگردم
داشتم
حتی وقتی پدرم رفت و ناخن هام رو میجویدم اندکی آرامش بود.
من بلدم در مرز ویرانی گریه نکنم و فرونریزم؛
اما دیگه حالم داره از این بلدبودنهام به هم میخوره.
یه آقایی تماس گرفت گفت خانوم سروری من جلوی در دبستان هستم. شما کجایید؟
گفتم امرتون؟ گفت پیک هستم.
پشت بندش مریم تماس گرفت گفت مبارکت باشه. هدیه ی تولد من هست برای تو.
37 سالگیت مبارک مریم ترین
با آدمها مثل گل هایی که خشک میکنن و بین کتاب نگه میدارن رفتار نکنید؛ چون مورد قدرشناسی قرار نمیگیرید و غمگین میشید. مثلِ حالای من.
امروزی باشید؛ امروزی ها با دیگران مثل چای کیسه ای رفتار میکنن. کمرنگ که شد میرن سراغ بعدی.