۱۵۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

ماندن را پشت سر گذاشتم

پاشیم جمع کنیم از تهران بریم یه گوشه ای واسه خودمون کار راه بندازیم.

کجا موندیم؟ چهل ساله میشیم هنوز پر از کار نکرده و ناله ایم

رنگ سال ۲۰۱۸

دوازده تا عکس پرسنلی ۴۶ تومن!

خودت میدونی که چقدر ازت مچکریم!

حیرانی

دلم میخواد صبح ها زنگ موبایل جدی نگیرم اصلا تخت ترک نکنم پرده های اتاق بکشم نور توی صورتم نخوره بعد تا شب بخوابم. خوابم که نمی بره ولی دلم یه جای کم نور و ساکت میخواد. دلم میخواد یه مدت با هیچ کس حرف نزنم. کاش میشد آدم خودشو تا اطلاع ثانوی تعطیل کنه.

بعد از پاک شدن آرایش

تحقیقات میدانی و کاراگاه بازی نیاز نداره. آدمها احساس راحتی که میکنن عریان خودشون رو نشون میدن و تو به مرحله ای از ایمان میرسی که میگی کاش دور و داست داشتنی می موند و هرگز نمیشناختمش.

چراغ قوه

اگر فاطمه سال ۱۴۱۰ که چهل ساله شده بخواد به فاطمه ۲۷ ساله ی امروز یه توصیه کنه هشدار بده و .... چی میگه؟
به چی بی توجهم که باعث میشه بعدا بگم ای وای! چی رو ندیده گرفتم یا زیادی جدی گرفتم؟

استراحت مطلق

کاش میشد خودمو برای سهل انگاری و بیخیالی مجازات کنم. 

از خودم می پرسم داشتی کجا میرفتی که هنوز نرسیدی؟! چقدر تاخیر!

جای خالی را با معلومات خود پر کنید

خدایا

ما رو از حصار آدمهای ..... نجات بده باقی مشکلات رو خودمون حل میکنیم.

مشارکت در تخریب

همه چی رو که نمیشه گفت؛ میخوام بگم یه حرفهایی هست که اگر گفته بشه یعنی پایان ماجراست. تو باید خودت متوجه میشدی قبل از اینکه من بگم. اگه راحت گفتم دلیلش این هست که وسایلم رو جمع کردم برم. شبیه بچه ای که زنگ میزنه و فرار میکنه. اگر میخواستم بمونم حتما بهت مهلت میدادم خودت بفهمی اما من دیگه دلم نمیخواست به تو وقت بدم. همه ی عمر من نمیتونه برای تو باشه و به انتظار اینکه " بالاخره متوجه میشه" . خودمو ترک میکنم؛ خودمی که تو بخشی از وجودش بودی. میرم یه "خودم" جدید بسازم. دنبالم نیا. پیدام نمیکنی. دوست ندارم پیدای تو بشم.

بودن ماندن

چه عذابی از این دردناک تر که من اخلاق و روحیاتم بی اینکه بفهمم و بدونم شبیه تو شده؟!
بی اینکه این چند سال حتی دیده باشمت یا باهم حرف زده باشیم.
چرا انقدر هستی!

چه طوری

دنیا ارث پدری من نیست که اگر بود هم سهم الشراکه ای بود. فلذا ای عزیزی که دوستت دارم و چشم دیدنت رو ندارم باید یادبگیرم با بودنت کنارم یه طوری کنار بیام؛ حالا چه طوری؟!