میگم چقدر صدای خنده هات قشنگه چقدر خوبه؛
میگه نشنیدم صدای خنده مو خودم تا حالا!
میگم بخند دوتایی گوش بدیم
میگم چقدر صدای خنده هات قشنگه چقدر خوبه؛
میگه نشنیدم صدای خنده مو خودم تا حالا!
میگم بخند دوتایی گوش بدیم
استادم پیام دادن: همش غیبت داری؛ درس رو گذاشتی کنار؟
گفتم نه اتفاقا. کلاس نمیام ولی خودم دارم میخونم.
بعد فرمودن: کتابت از نیمه اسفند دست منه! چی داری میخونی! :)
وقتی ناراحتی فلج نشو. به زندگی ادامه بده . سخته ولی میشه.
راهت رو برو
سه شنبه شب نشسته بودم روبه رویش؛ پنجره پشت سر من باز بود چون من عطر زده بودم و هنوز بعد از هشت سال یادم میرود به بوی عطر حساسیت دارد. با شور تعریف میکرد که از هر جسارتی حمایت میکند حتی اگر پشت آن خریت باشد. دستهاش را که در هوا تکان میداد فکر کردم او رهبری است که بارها شورشی را در من آرام کرده و در من انقلاب راه انداخته . ازش که جدا میشدم فکر میکردم اگر بخواهم برای خوشبختی نامه ای بنویسم باید به همین آدرس پست کنم.
هرگاه مردی
مرا ترک میکند
زیبایی ام افزون میشود
* عنوان نام کتابی از مرام المصری/متن هم از همان کتاب
جناب رایموند در حالی که میرفت نهار بخوره گفت افطار و سحر منم دعا کنید؛ البته منم روزه ام ها !
خندیدیم همه؛ یکی دیگه از همکارها گفت تو اول به دین مبین اسلام ایمان بیار بعد روزه بگیر. گفت مگه سلسه مراتب داره؟ خودشم خندید.
چقدر خوبه که ما بلدیم کنار هم باشیم و همدیگه رو فهم کنیم بی اینکه همدیگه رو به تمسخر بگیریم یا انکار کنیم.