درون هر کدوم از ما یک " کالیگولا" نفس میکشه که چون به قدرت نرسیده خیلی موجه و سربه راه به نظر میرسه.
داشتم به زهرا میگفتم کار کردن کنار آقایونی که استاندارهای رفتاری رو رعایت میکنن باز هم سخته چون داری از نظر توان و تحمل فشار روحی و جسمی همزمان با اونها قیاس میشی و قرار نیست اون روی جنسِ لطیف رو با خودت سرکار ببری. توقع میره ضعف نشون ندی و با استرس و حجم مشغله فکری کارت کنار بیای.
هرچند که آقایون هم گاهی فشار کاری رو با سکوت و فریاد و بدخلقی نشون میدن ولی خانوم ها در شرایط مشابه آپشنی به نام گریه هم دارن. مثلا از خستگی و به دلیل استرس یه خانوم شرشر و نه قطره قطره اشک میریزه :)
ممیز مالیاتی گفت خانوم عصبانی نشو؛ مثل من آروم باش
گفتم بله خوب؛ در موضع قدرت آروم موندن آسونه.
گفت مغلطه نکن اتفاقا شمایی که نیاز داری آروم باشی تا کارت به نتیجه برسه.
امروز متوجه شدم نه تنها مذاکره بلد نیستم بلکه حتی مدیریت یه گفتگوی کوتاه هم میتونه چالش باشه برای منی که پر از ادعا هستم.
اینکه با آدمهایی که دوست داریم قاطعانه برخورد کنید تا حریم ما رو زیر پا نگذارن
تا به اسم احترام و ارادت از ما قربانی نسازن
تا....