گفت اینها وظایفت هست، آرزو چی؟ برای خودت فقط.
الان از آن پاییز پنج سال گذشته و من یاد گرفتم چیزهایی که فقط به کار خودم می آید و نه دیگران، بی مصرف نیست.
*عنوان از حافظ
همین گاه را خوب کار کنیم خوب عشق بورزیم و در هر چه هستیم با تمام جان باشیم، فردا شاید این آدم و این موقعیت نبود؛ آن وقت غم کمتری داریم و کمتر در گذشته شناوریم.
امیدوارم نیچه اشتباه گفته باشه و در صحت باشی. برای سلامتیت دعا میکنم. لطف کن از حال خودت به من خبر بده؛ سخت نگرانت هستیم.
دوست داشتن یه سرمایه ی ارزشمنده؛ وقتی برای کسی صبوری میکنیم گذشت میکنیم و می بخشیم داریم از سرمایه ی دوست داشتنش این هزینه ها را میپردازیم.
برای دوست داشتن هایی که پویا و زایا نیست این سرمایه یک روز تمام میشود.
*عنوان از فاضل نظری
حرف هایی هم هست که گفتنش از من برنمی آید؛ شنیدنش را هم تو بلد نیستی.
این حرفها برای من به اشک تبدیل میشود برای تو به سردرد؛ بعد باز صبح فردا زندگی را از سر میگیریم، بی آنکه از حالِ دیروز اثری مانده باشد.
خوشبخت ها بال و چوب جادویی ندارند.
به جای آن با دیتاهای قابل اطمینان تصمیم گیری میکنند و می دانند کجا باید ادامه بدهند و کجا رها کنند؛ به موقع میروند و برای ماندن هم دلیل محکم دارند.
معامله بدی بود،سوخته بود و جرئت آخ گفتن نداشت.
پشیمانی اگر شمایلی داشت حتما شبیه او میشد؛شبیه خنده هاش که هیچ کدام راست نبود.