وقتی به جهل آدمها ایمان میاری دیگه سعی نمیکنی چیزی رو تغییر بدی.
وقتی متوجه میشی توضیح دادنت از سر ضعفه دیگه چیزی رو توجیه نمیکنی.
وقتی متوجه میشی توضیح دادنت از سر ضعفه دیگه چیزی رو توجیه نمیکنی.
از هر مهمانی ای که برمیگردیم تا مدتها سرحال است از دیدن همه کنار هم؛ شلوغی را دوست دارد. من اما شبیه خانه های بعد از مهمانی؛ وقتی برمیگردیم روحم نامرتب است. میخزم در خلوتم که خودم را از نو بچینم.
نشسته بود روبه روم و من داشتم به دختری نگاه میکردم که پیش ترها میشناختمش...
آدم تازه ای شده بود، هر چه بیشتر میگفت به چشمم زیباتر می آمد. بالغ تر فهیم تر و دلبرتر.
خوبیِ هر اشتباهی، هر تجربه ای این هست که بعدش متوجه میشی به چی تعلق نداشتی یا دقیقا چی نمیخوای، البته هزینه ی خطاها متفاوته. هر انتخابی در زندگی میتونه درست ترین نباشه اما اشتباه هم نباشه. مهم اینه که هزینه ی انتخابمون چی هست!