بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی*

از آدمهایی که در شما تولید عقده و زخم روانی می‌کنند جدا بپرهیزید.

دویست روز بعد

 قاطعانه تصمیم گرفتم عشقت رو نداشته باشم.

احساس آزادی میکنم 

بی حسرت

بی دلتنگی 

پیش به سوی روزهای تازه 

حالم خیلی خوبه

قدرشناس خودم هستم که جرئت کردم ترکت کنم.

تولید حس ارزشمندی کاذب در دیگران

من یه ایراد بزرگ دارم؛ از آدمها دیر ناامید میشم.

به امید برطرف شدن همه ی ایرادهای بزرگ اینجانب 

وقایع از آنچه به چشم می آیند کوچکترند

مهمترین وظیفه من نسبت به خودم در وقت وقوع بحران این هست که خودم رو آروم کنم و به خودم یادآوری کنم فقط یه بحران اتفاق افتاده و فاجعه ای در کار نیست.

امرداد

امسال مردادش اصلا شبیه مرداد نیست؛ تو رو کم داره.

کد ارتفاعی

روی خودت اسم بگذار؛ دیگران صدا می کنند.

میخوام بگم تو خودت باید به دیگران یاد بدی و متذکر بشی شایسته ی چه رفتاری هستی.

از آخرین یافته هایم ...

آدمها می‌توانند نمایش سخیف و مشمئزکننده ای از " آنچه که نیستند " باشند اما حتی همین وجه نمایشی غیر جذاب هم تصویر اصیلی نباشد.

مع هذا تصور نکنید همیشه آدم‌های نمایشی لزوما نسخه های درخشانی از خودشان را با فریبکاری ارائه کنند.

سخت گفتم؟! 

Credit card

داشتم صحبت های محمدرضا شعبانعلی درباره عزت نفس رو گوش می دادم دیدم من هم از این سرمایه م زیاد هزینه کردم مثلا اینکه رعایت حریم خودم رو به دیگران یاد ندادم؛ هرچند نظر نزدیکانم خلاف این هست چون انتظار دارن هنوز فاطمه ای باشم که بخاطر دوست داشتن باج میده و با لذت این درد رو پذیراست.

برای زینب

هجاهای نامت حریم وادی مقدس طور است
نامت را می گویم
جواب میدهی
معجزه ای رخ می‌دهند
پیامبری دوباره صدای خدا را شنیده است.

به مو رسید و پاره شد

چی میشه که نبودن یکی از بودنش بهتره؟ 

چی میشه که تنهایی آغوش میشه و حضور، دردناک میشه؟