یه جایی از اعتراض کردن خسته شدم. بجای اعتراض لبخند زدم.همه چی مثل قبل بود اما من در ظاهر از یک فرد همیشه معترض تبدیل شده بودم به کسی که اهل مداراست.
یه جایی از اعتراض کردن خسته شدم. بجای اعتراض لبخند زدم.همه چی مثل قبل بود اما من در ظاهر از یک فرد همیشه معترض تبدیل شده بودم به کسی که اهل مداراست.
شده دلتنگ بشید برای آدم هایی که کنارشون زندگی میکنید؟
من دقیقا به همین حال دچارم امروز!
عیبِ آدمی رو که دوستش دارید جلوی بقیه بپوشونید؛ مشکلتون رو جلوی دیگران جار نزنید. دیگران یعنی حتی نزدیکانتون؛ چون شما با هم خوب میشید و همدیگه رو می بخشید اما اونها یادشون نمیره....
گفت: من سعی میکنم آروم باشم تو رو هم آروم کنم؛ چون هم عصبانی هستی هم داری من رو عصبانی میکنی.
در حالی که داد میزد جواب داد: آرومم! آرومم با تو؛ کی میخوای بفهمی آخه! و اشکهاش ریخت.
به نظرم صمیمیت محصولِ زمانی هست که از عمر یک ارتباط گذشته.
به صمیمیت هایی که با باج خواستن و باج دادن عاطفی ایجاد بشه مشکل دارم.
تو بتی هستی که شفا نمیدهد اما دل می برد و من ابراهیمی که دل به بتی سپرده و میخواهد تبرش را گم کند.
*عنوان از دکتر قیصر امین پور