صدات که میکنم پژواک اسمت یه چیز محکم برام تصویر میکنه؛ مزه ش مثل امنیته جنسش مثل دیوار.
همیشه دوست داشتم فکر کنم تو از همه بهتری. دلم نمیخواد کسی خطاها و کم کاری های تو رو به روی من بیاره؛واسه همین از تو کم برای همه میگم و زیاد برای خودم نگه میدارم. غیبت های طولانی سالهای بودنت باعث شد وقتی تنهام؛ تو هم با من باشی.
وقتی سالن سینما رو لحظه اوج داستان ترک کنی؛ ذهنت همیشه داستان رو در اوج تصور میکنه و ادامه میده. بمون که ببینی آخرش چی میشه یا وقتی برو که ایمان داری نقطه اوجش هم ضعف ساختاری_روایی_سینمایی داره.