انگار من خورشیدم که از پشت کوه آمدم.
میگم حضرت آقا شما کارت کامل شد به عنوان ناظر پروژه ما تایید شدی بعد مبلغی اعلام کن. برای کار نصفه نیمه چه پولی؟ بعد از در و پنجره و گرونی و عروسی برادرزنش و .... میگه که اصلا حرف شما درست ولی الان پول رو میخوام!
بعد همینطور صدایی در سرم پیچید که فاطمه احساساتی نشی ها! هرکس هرجا احساساتی ت کرد بدون داره با دودوتا چهارتا این کارو میکنه. تو هم سرت تو حساب کتاب باشه؛ مثل همه.