یادم نیست کجا خواندم: شیرجه های نزده کوفتگی های شدیدی به جا میگذارند.
یک ماه اخیرِ خودم را که مرور میکنم می بینم خوش گذران تر و بی خیال تر شده ام . فرصت ها را پس نمیزنم و کارهایم را کمتر به بعد موکول میکنم. تمام اینها یعنی نرم نرمک دانسته ام زندگی امروز است و فردا را به هیچ کس قول نداده اند.
*عنوان از خیام نیشابوری
استیکرها شکل تصویری و مختصر ارتباط است؛ جای لحن در شکل نوشتاری کلام خالی بود و با صورتک احساس حین نوشتن پیام را منتقل میکنیم؛ مثلا خشم یا شرم. ولی استیکر بین ما مروج روابط شلخته شده یا ما را به این شلختگی ارتباطی کشانده. من در پیامک برای دوستم هرگز نمینوشتم فردا راس ساعت میرسم قلب بوس خوب بخوابی اما الان قلب و بوس میگذارند پشت یک پیام و صرفا جهت رعایت ادب و همدلی به همان شکل جواب میدهیم.
دوستی داشتم که اگر زیاد مینوشتم میگفت کمی سکوت هم بد نیست! جواب کامنت می دادم میگفت چقدر بیکاری ! پست های پشت سر هم میگذاشتم میگفت کار و زندگی نداری؟ دوست ما زبان تند و دل مهربانی داشت.این روزها یاد حرفهایش می افتم و به خودم نهیب میزنم ....
از بیراهه رفتیم. صخره ها و تخته سنگ ها شیب تندی داشت و موبایل از یک جایی به بعد آنتن نداشت. دوتایی تنها بودیم.راه صعب العبور بود و ما تجهیزات حرفه ای همراه نداشتیم. نه میشد برگردیم نه میشد برویم. راه را که پیدا کردیم دوست گفت خدایا شکرت زمین زیر پامون صافه سفته و بغض کردیم.