۸۲ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

فصل مهم سلامت روان، تاب اوری

تاب اوری مهمه. اینکه غمگین بشیم اما ویران نشیم مهمه.

و این جهان بر بی ثباتی بنا شده. نه روزهای سخت مانا هستند نه روزهای شیرین...

دلتنگی آدم رو ذوب میکنه

برم سر خاک داد بزنم سعدی بخونم

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

داد بزنما. هوار بکشم.

یا گریه کنم بگم 

بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو

بیا دیگه. ولی تو نمیای. دوران خداهایی که با معجزه به دادت میرسیدن تموم شده

شانه ات را دیر اوردی، سرم را باد برد*

هیچی از گذشته یادم نمیاد یا نمیخوام یادم بیاد.

در مقام مقایسه، پوست آدم کنده میشه. پس بهتره هیچی رو یادمون نیاد و مقایسه نکنیم.

گروه تک نفره

تعداد آدمهایی که کنارشون احساس امنیت میکنم اندازه ای که گریه کنم....

راستش فعلا فقط خودم عضو این گروهم! 

شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد*

انکه بودی وطنش دیده ی حافظ یارب

به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان

غُر درمانی

دوست دارم بخوابم

عمیق

طولانی

بی نگرانی

آخی! طفلی

همه یه جوری رفتار میکنن انگار خبری هست و من بی خبرم.

پرستیدنی

درسا

من عاشق روحیه بکر و وحشی توام؛ قانون گریز بودنت؛ عصیانگری و کتاب خون بودنت...دختر من تو رو می پرستم

سپید مثل ...

میخواهم به نام بخوانمت

میترسم جوابی نیاید

سکوت میکنم

دهانم بوی تو را گرفته.

وفاداری های احمقانه

چرا من اینطوری ام؟ چرا حق آدمهایی که احساس ارزشمندیم رو زیر سوال می برن نمیگذارم کف دستشون؟